اینجا صدای خسته ی من است

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۹، ۰۲:۲۵ ق.ظ

چه بنویسم از دلتنگی؟!

و من آن آشنایی هستم در خواب هایم ، مثل یک غریبه ای آشنا اما دلتنگ و خسته ... و ناراحت از تمام لحظه های بودن . همیشه هستم و همیشه خواهم بود و ای کاش نبودم و این خواهم ها زود تمام میشد . عزیز ترینم رفت و تمام درون خودم گریه کردم ، روزها گذشت ولی خاطراتش نگذشت حتی خواب هایش و میخواهم بغض نترکیده را خالی کنم اما نمیتوانم ، نمیتوانم . هیچ احساسی از بیرون ندارم . یک قفس ، انگار درون قفسی گیر کرده ام و نمیتوانم فریاد بزنم ، ای خدا خدا کنم .

پلک بر هم میکذارم تویی و پلک که باز میکنم باز تویی و تمام  فکر و ذهنم ... چقدر زود رفتی 



نوشته شده توسط صدای من
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

چه بنویسم از دلتنگی؟!

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۹، ۰۲:۲۵ ق.ظ

و من آن آشنایی هستم در خواب هایم ، مثل یک غریبه ای آشنا اما دلتنگ و خسته ... و ناراحت از تمام لحظه های بودن . همیشه هستم و همیشه خواهم بود و ای کاش نبودم و این خواهم ها زود تمام میشد . عزیز ترینم رفت و تمام درون خودم گریه کردم ، روزها گذشت ولی خاطراتش نگذشت حتی خواب هایش و میخواهم بغض نترکیده را خالی کنم اما نمیتوانم ، نمیتوانم . هیچ احساسی از بیرون ندارم . یک قفس ، انگار درون قفسی گیر کرده ام و نمیتوانم فریاد بزنم ، ای خدا خدا کنم .

پلک بر هم میکذارم تویی و پلک که باز میکنم باز تویی و تمام  فکر و ذهنم ... چقدر زود رفتی 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۴/۰۹
صدای من

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">